به طور نموداری de manière schématique ادامه... de manière schématique تصویر به طور نموداری دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور نموداری şematik olarak ادامه... şematik olarak تصویر به طور نموداری دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
به طور نموداری kwa mfano wa mchoro ادامه... kwa mfano wa mchoro تصویر به طور نموداری دیکشنری فارسی به سواحیلی
به طور نموداری de manera esquemática ادامه... de manera esquemática تصویر به طور نموداری دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور نموداری de forma esquemática ادامه... de forma esquemática تصویر به طور نموداری دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور نموداری schematicamente ادامه... schematicamente تصویر به طور نموداری دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور نموداری อย่างเป็นแผนผัง ادامه... อย่างเป็นแผนผัง تصویر به طور نموداری دیکشنری فارسی به تایلندی
به طور نموداری secara skematik ادامه... secara skematik تصویر به طور نموداری دیکشنری فارسی به اندونزیایی